خدایا این تقاصی که من دارم پس میدم و نمیدونم از چیه و کی تموم میشه، بدجوری دامن هممون را گرفته، بخاطر همین تیکه پَرانیِ شان خیلی آزارم میده. سعی کردم یک هفته ای گریه نکنم بخاطر چشمهایم ولی امروز دوباره همون حرف همیشگی را زد و و با اینکه صدها بار شنیدمش ولی برام عادی نشده و دلم میسوزه

این که میدونه سه ساله چه انتظار سختی کشیدم و چقدر دلم شکسته چطور با بی رحمی و خشمگینانه قلبم را آتیش میزنه

خدایا رو سفیدم کنه 

اینقدر خوشبختم کن که از حرفاشون شرمنده ام باشن

خدایا بخت و تقدیر من تاثیر منفی روی بخت و اقبالشون نذاره که نابودتر میشم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها