من دوست نزدیک خیلی داشتم!! از اون ها که از ریزترین جزییات زندگی هم خبر داشتیم

ولی توی این ۵ سال و اندی، زندگی من به معنای واقعی کن فی شد و شاید خوشی های زندگیشون را بخاطر ترحم به من با تاخیر گفتند و امروز بی وفایی چهارمین دوستم برام روشن شد سه تاش را راحت گذاشتم کنار و الان هیییییچ برام مهم نیستن ولی این آخری بدتر از همه دلم را سوزوند و با اینکه کل اخلاق و روحیاتم را حفظه اگه زودتر خبر خوشش را گفته بود، کلی خوشحال میشدم و کم کم خودمو آماده میکردم و هر جوری بود میرفتم مراسم عقد و عروسیش ولی مثل سنگ شدم و نه خوشحال شدم و نه ناراحت. فقط سنگ شدم و دلم برای تنهایی خودم و عدالت خدا شکست فاطمه شاید برای همیشه بذارمت کنار میگم شاید چون ده سال دوستیمون برام حرمت داره ولی انگار اصلا نمی تونم دوست خودم حسابت کنمهر چند بخوام به این دوستی هم خاتمه بدم ولی نهایت تلاشم را میکنم که بیام عروسیت که بشه آخرین دیدارمون. آرزوی خوشبختی برات دارم و امیدوارم مشکلی که روحت را مکدر کرده برطرف بشه و عروس بهار بشی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها