بشدت کلافه ام . عصبیم و کلی نگران آینده ام
اینکه حس میکنم زندگیم خیلی عقبه. خدا و دنیا خیلی خوشیا را به ما بدهکارن. از دنیا سیرم
اینکه خدا عدالت را توی زندگیا رعایت نکرده نمیگم زندگی من بدترینه مسلما بدتر از منم وجود داره ولی اینهمه نداشته توی زندگی کلافه ام کرده. دلخوشی ای نیس که بهش چنگ بزنم
اینکه کسی دیگه توی زندگی نیس که درکمون کنه
اینکه ۲ تا تاندون دست ب پاره شده و راه علاجی نیس جز تحمل درد و کار نکردن باهاش
اینکه وقت آزاد توی زندگیم خیلی کمه
اینکه خیلی تنهام

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها